سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

91/10/28
10:55 ع

بسم الله الرحمن الرحیم

و چه آسانست دشواری در مسیر تو.

ذهنش از آماج افکار ، سنگین گشته اما

اما هنوز رو به تو دارد.

می داند که تو می دانی

می داند که تو می بینی

تنها دل خوشی ای که از شرم بر نگاهت ، در لحظه های گناهش دارد،

لحظه هاییست که تنها تو را دید و بر دل، پا نهاد و دیده فروبست...

لحظه هاییست که رفت و گفت، خدایی هست که آدمی را کافی باشد...

ای مولا و سرور او

ای صاحب اختیارش

گه می لغزد و باز بر می گردد بنده ات

روزهایش شده سراسر گناه و توبه... شده روزی هزار بار لغزیدن و شرمگین شدن... شده نبرد در دلش...

گه شکست می خورد و باز به پا می خیزد... چند گام می رود و باز ، زمین گیر می شود

ای مولا و سرور او...

دلش را دریاب که تنها نیروی نجات بخش او در نبردهای هرروز، توهستی...

این که او را می خواهی... این که او را از آن خود می دانی...

و او دلش محکم است به این که چشم های تو، نگران اوست...

نگاهش را دریاب... دلش را...

که دارد از زلالی ، گل آلود می شود...

 

آرام باش ای عبد... صبور باش...

از جوش و خروش بایست که تو، او را دیدی و تنها او...

پس قوی باش...

پس اندوهگین مباش...

که او، سرور عارفانه ایست در دل

که اغیار ندانند

آرام باش و شامه ات را بسپار به نرگس های نوبرانه

که محوشان می شوی و نمی دانی چرا از بویشان عاشق می شوی...

شامه ات را عادت بده به نوبرها

که در عالم، عطر هیچ گلی را جز او نشنوی...

که عطر یک نگاهش، به مشامت برسد و دلت را آرام کند...

آرام باش ای عبد...

که باید صبورتر شوی...

که باید بیشتر برایش قربانی بدهی...

بگذر...

بگذر که تنها اوست آرام بر خستگی هات...

که مامنی شوند برای تکه های بلوری که نیمه شب، می شکنند...


  

91/10/26
7:11 ع

می نگارم به نام تو

و در آغاز؛ بسم الله الرحمن الرحیم

که قوی باش از بعد های کاری که تنها برای رضای او می کنی

که قوی باش وقتی اسماعیل هایت را یک به یک به درگاهش می بری و فدایش می کنی...

قوی باش ای عبد...

که تو عبدی ناچیز هستی و نه بیشتر

که تو، ناچیز هستی و همه اوست...

قوی باش ... نترس از روزهای جدا افتادن... از روزهای بدون محرم سر بودن...

نترس...او همینجاست

ای مولا و سیدم

این ناچیز را بهایی بپرداز و بخر

بهایی به صدقه...

که شما را نسزد ملتمسی را طرد کنید...

 


  

91/10/25
3:23 ع

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...بل احیــاء عند ربهم یرزقون...

می نگارم

به یاد آنان که در راه عشق، پیش قدم شدند و رفتند...

می نگارم...به یاد آنان که زنده اند...

به یاد آنان که هستند...

می نگارم به یاد آنان تا بیادم باشند و 

دستم را بگیرند و ببرند با خودشان...

این جا، فراق نوشته های من است 

تا روزی که خون، از رگ هام به در شود و بریزد به پای او... به پای راهش...

تا خونم مقابل دیدگانش بر زمین و هوا بپاشد...

و من در عشق او ، در خون خود، دست و پا بزنم....

بسم الله الرحمن الرحیم...

مرا بمیران به عشق...

 


  

پیام رسان

+ به ذره گر نظر لطف، بوتراب کند/به آسمان رود و کار آفتاب کند...

+ شب عرفه است... عرفه ای که دروازه ی محرم است...امسال، ترسم از روضه های باز است... دلم، حرم، کرب و بلا ... دریاب مارا ارباب...

+ اگر کسی دنبال درست شدن معاش است، باید به گفتمان مقاومت پیوند بخورد. همه شما وظیفه دارید که به اندازه انگشتان دست آرا، کسانی که تردید دارند به چه کسی رای بدهند را به سمت جلیلی بیاورید. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان




ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ