سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

92/1/24
7:26 ع

دم، بازدم و اشک...

اشک و اشک و نفس...

ضجه ها، راه گلویش را بسته است...

گریه می کند که مبادا بعد از تو، زندگی اش طولانی شود...

ببین چگونه بال و پر گرفته بر خاکت و بی صدا ضجه می زند...

این نفس هایش است که زندانی اش کرده در این شب تاریک و بی پایان

که بال و پرش را بسته است

که به انتها می رسد و باز

باید صبر کند...

تو می روی دامن کشان و او...،

و او باید قرار و تاب از کف دهد و باز بماند...

چه شب سختی.

آسمان، آستین بر دندان گرفته مبادا ضجه ناله هایش بلند شود...

و سرنوشت علی است این خون جگر...

و الا علی کجا تاب دیدن پاره تنش را بر خاک داشت...

و الا علی کجا دل دیدن تن سرد فاطمه را داشت؟...

علی، 

آن فاتح خیبر،

اکنون، به پهنای صورت اشک می ریزد و بغضش را فرو می خورد مبادا صدایی بلند شود...

بی قرار است و بریده بریده حرف می زند با یار و پناه و همراه اش... مبادا بعد تو زندگی ام به درازا کشد فاطمه ام....

سلام الله علیهما...

نفسی علی زفراتها محبوسة 

یا لـیتها خـرجـتُ مـع الزَّ فَـرات...

لا خیرَ بعدکِ فی الحیاةِ و إنّما

أبکی مخافةَ تـطـولَ حـیاتی....

گریه می کنم که مبادا بعد از تو زندگی ام طولانی شود....

دلم را لابلای همین خاک، پنهان می کنم و می روم...

می روم به دنبال او و فرزندان اش...

که محشری است به پا در دل هایشان... 

می روم قدری ناله زنم مگر آتش درب خانه خاموش شود در دل شان...

السلام علیک یا قرة عین الرسول...

السلام ای بانوی دل شکسته...

 

آرام بخواب نور زمین و آسمان...

منزل مبارکت............گریه‌آور


[1]: نفسم در سینه‌ام محبوس است ای کاش جان من با نفسم بیرون می‌آمد.

ای فاطمه بعد از تو خیری در زندگانی نیست، فقط گریه‌ام برای این است که می‌ترسم عمرم پس از تو طولانی شود.


  

92/1/16
10:58 ع

که نسیم خدا، رساندش به تربت کف پات

 

و با آبی که به لب هات نرسید،

جوانه زد و 

هر روز می روید بر طلاهای ضریحت و پیچ و خم می گیرد...

مردم از جدایی... عشق من کجایی......


  

92/1/5
11:42 ع

بسم الله الرحمن الرحیم

والله ان قطعتموا یمینی

انی احامی ابدا عن دینی

این صدای عباس است در پهنه کربلا

که تکرار میکنی

و خونی تازه میجوشد در رگ ها

تا از بریدگی گردن،پاسخ غریبی حسین بدهد...

"و مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق،آسانتر بریده شوند؟..."

و چون جاری شود بر زمین،

بوی خون،عالم را غرق میکند در خود و

حیرت و جنون...

و مستی جز آن نیست که گلگون تر شوی برای نگاه او...

بوی خون می آید

بوی جنون

و بخوان قل اعوذ برب الفلق را از جبین حسین علیه السلام

آنگاه که به خون نشست و خورشید،

در همان سرخی، در بند غروب گشت و

در بند خون...

اشهد ان لا اله الا الله

و اشهد ان محمد رسول الله

و اشهد ان علیا ولی الله

بر پروردگاری تو راضی ام

و بر دین آخرین نبی ات بودن

و از تحت ولایت 12 عزیزت

و شهادت میدهم به حق بودن هر آنچه از نزد توست

پروردگار قهارم...

بگذر از نقص و عیوب مان به حرمت خون حسین ات

یا من سبقت رحمته غضبه...

 

مسافر دیار خون ام...

حلال کنید حقیر را

امیری حسین و نعم الامیر

عکس


  

91/12/14
1:8 ص

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

در تاریکی بطن حوت نشسته ام

و رو به تو دارم

که اکنون، صاحب مصائب بزرگم

و شرمگین از چشم گشودن به آسمان دل ماهی... از چشم گشودن رو به تو...

اسیر ظلمت، فوق ظلمت ام؛

گرفتار خطاهای بی شمار... گرفتار لغزش های فراوان...

گرفتار پاپس کشیدن ها در راه تو... گرفتار خسته شدن ها و کنار کشیدن ها... .

در این عرصه ی مبهم

و در تاریکی های لایه لایه،

یونس وار تو را می خوانم

فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ

أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ

سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

فنادی فی الظلمات...


  

91/12/5
10:36 ع

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پرستویی پر می کشد

و دیده هایی از پی اش نگران

پرستویی پر و بال گسترده در افق

و اشک هایی که از پی اش می چکند

 

که دلگرمی آقایش بود

یار و حامی و پشتیبان

و شکوه دارد این لحظه ی پریدن

که مانده است تنها برای عظمت لحظه ی وداع امامش

که مانده است تنها برای وسعت روح نماز امامش

که دلش آرام شود او نیز...؛ به این که امام اش در پیشگاه رب الجلیل گفت گواهی می دهم که از او جز خوبی ندیدم و تو خود بدان آگاه تری!...

و به هرکه می رسد بگوید امامم گواهی داد که من مومن به درگاه پروردگارم بودم...

 

شکوه دارد این لحظه های سلام...

سلامٌ علیکم فادخلوها خالدین...

که شیخ عزیز ما در شمار بندگان خدا پرکشید و رفت...

 

 

خداوندا... بخاطر این زمستان کوچ دو پرستوی عزیزمان،

مرهم بر مرهم دل امام مان فرود آر...

و خودت آرام اش کن به هزاران هزار عمار...

 

امروز برای بدرقه ی میهمان ات،

زمینیان به بدرقه آمدند عزیزشان را و

آسمانیان، استقبال شکوهمند تر...

 

اسپند دود کنید... مسافرمان به مقصد رسید...........

 

 


امشب غرق شادی باد آیت الله خوشوقت مان به میهمانی اباعبدالله...

 


  

پیام رسان

+ به ذره گر نظر لطف، بوتراب کند/به آسمان رود و کار آفتاب کند...

+ شب عرفه است... عرفه ای که دروازه ی محرم است...امسال، ترسم از روضه های باز است... دلم، حرم، کرب و بلا ... دریاب مارا ارباب...

+ اگر کسی دنبال درست شدن معاش است، باید به گفتمان مقاومت پیوند بخورد. همه شما وظیفه دارید که به اندازه انگشتان دست آرا، کسانی که تردید دارند به چه کسی رای بدهند را به سمت جلیلی بیاورید. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان




ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ