92/7/7
8:4 ع
سلام پدر جان
سلام حبیب قلب...
سلام به شما که این روز ها نزدیک هستی...نزدیک تر...
جمکران، بجای اشک و آه و فغان، برایت نهج البلاغه خواندم و توضیح دادم! دیدی آقا جان؟
دارم برایت افسر می شوم مهربان من...
دارم کم کم بزرگ می شوم...
بدست خودت...
و این اجابت دعاهای پاک مادر است...
و این، اجابت دل زلال مادر است...
آقا جان...
قدرت فهم و درک دین و جهان و بصیرت ، کار ما نیست
قوه ی استدلال قدرتمند و منطق در دفاع دین، کار ما نیست...
عطا کن به ما
و این، دعایی بود که در آخرین چشم دوختن به گنبد آسمانی جمکران از خدا خواستم به دست مهربان شما،
عطا کند مارا...
اللهم یا واهب العطایا...
پیام رسان